۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

زمستانی،آفتابی


.خسته شده ایم از بس که صبح های زمستان را آفتابی دیده ایم

،صبح اول خود را در انبوهی از لباس های گرم می کنیم و تا شب له له می زنیم از گرما
 ،صبح دوم به دو لایه از لباس ها اکتفا می کنیم و تا شب زوزه می کشیم از سرما

نمی دانیم این کائنات کی از ما می کشد بیرون


:پ.ن
جمله ی اول بی ربط است با جملات بعدی و عکس هم بی ربط است در کل

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر